در 30 سالگی پی بردم که قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه، قدرت زن.
در 35سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد: بلکه چیزی است که
خود میسازد.
در 40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست که کاری را که دوست داریم
انجام دهیم: بلکه در این است که کاری را که انجام میدهیم دوست داشته باشیم.
در 45 سالگی یاد گرفتم که 10% از زندگی پیزهایی است که برای انسان اتفاق می افتد و 90
% آن است، که چگونه نسبت به آن واکنش نشان میدهند
.
در 50سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بدترین دشمن وی
است.
در 55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب
در 60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق میتوان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمیتوان عشق
ورزید.
در 65 سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم
است، آنچه را نیز که میل دارد بخورد
در 70 سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارت های خوب نیست بلکه خوب
بازی کردن با کارتهای بد است
در 75 سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر میکند نارس است، به رشد و کمال خود ادامه
میدهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است، دچار آفت می شود
در 80سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است
و در 85 سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست

نظرات شما عزیزان: